نویسنده: حسن زندباف




 

فیلارمونیک (Phiharmonik) یونانی و به معنی علاقه مندان سیستم هماهنگی، هارمونی است. این کلمه از قرن 19 مورد استفاده قرار گرفت و با ابعاد بسیار زیاد گسترش یافت. در سال 1802 یک سالن فیلارمونیک در مسکو تأسیس شد و در سال 1813 در لندن، 1822 در لیسبون و حتی شهرهای دیگر، فیلارمونی بر این اساس شکل گرفت: موسیقی دستوری دربار به جامعه راه پیدا کرد و شکل عمومی به خود گرفت. در سال 1842 گروهی از نوازندگان ارکستر از دربار جدا شدند و در وین، فیلارمونیک وین را تأسیس کردند و پس در پی برای عموم کنسرت اجرا کردند. در همین سال هم ارکستر فیلارمونیک نیویورک ترتیب یک کنسرت را داد. در سال 1882 کنسرت هایی در برلین، سپس در لندن و هامبورگ، مونیخ، درسدن، فرایبورگ و غیره انجام شد که امروزه سالن فیلارمونی و ارکستر برلین شهرت جهانی یافته است.
در سال 1882 فیلارمونیک برلین با چند رهبر ارکستر جهان مثل هانس فون بولو (1) کنسرت اجرا کردند، از این زمان این سالن بسیار مطرح شد. همراه با شهرت این سالن و فیلارمونیک های دیگر، ارکستر از حمایت دربار و کمک های اشراف فاصله گرفت. با علاقه مندی و کمک های مردمی، در بعضی از شهرهای آلمان هم ارکستر شکل گرفت مانند: شهر لوبک و وینتر هود (2).
بعدها بیشترین تأثیر کار موسیقی همراه با ارکستر، از طریق پخش رادیویی اتفاق افتاد. تمام فرستنده های رادیو دارای دو و گاهی سه ارکستر سینفونی با ارزش شدند. از آن گذشته موسیقی تفریحی هم در ارکسترهای کوچک شکل گرفت و تأثیر بسیار زیادی در پیشرفت کار با میکروفن و دستگاه های ضبط ایفا کرد. امروزه با پیشرفت تکنولوژی این دستگاه ها به حداکثر کارایی تکنیکی رسیده است.
در دوران باروک و حتی اوایل دوره کلاسیک، نوازنده چمبالو در وسط نوازندگان جای می گرفت. او علاوه بر نواختن ساز خود، ارکستر را هم که به دور او جمع شده بودند و می نواختند رهبری می کرد و بیشتر مواقع، خود او آهنگ ساز بود.
شکل این ارکستر به این گونه بود: گروه نوازندگان ویولن در وسط، کنتراباس و بادی ها در پشت نوازندگان زهی قرار می گرفتند. از همان ابتدای تشکیل گروه، نوازندگان زهی در سمت چپ رهبر ارکستر قرار می گرفتند و تمامی سازهای بادی در سمت راست می ایستادند. چنانچه در فرانسه این شکل گروه در اجرای اپرا حفظ شده است. بعد از مدتی به این نتیجه رسیدند که اگر ویولن اول و دوم جدا از هم و در مقابل هم قرار بگیرند، نواختن جمعی دچار مخاطره می شود. به این دلیل نظم بعدی ارکستر به این شکل تنظیم شد: نوازندگان ویولن دوم، بعد از ویولن اول قرار گرفتند و آلتو، ویولنسل با داشتن مکان وسیع تر و بازتر در کنار آنان جای گرفتند. لئو پولد استوکووسکی (3) نوازنده ارگ و رهبر ارکستر با سفری که به آمریکا داشت، این نظم ارکستر را در آن کشور نیز اجرا کرد. به این ترتیب این نظم و ترتیب نوازندگان ارکستر در آمریکا شهرتی به دست آورد. این نظم ارکستر در اروپا به شکل عادت درآمد. اما آرتور توسکانی نی (4) رهبر ارکستر معروف ایتالیا، این ترتیب نوازندگان را نمی پذیرفت. او در دوره معاصر، سال ها رهبر ارکستر فیلارمونیک نیویورک بود. بنابراین در اروپا نظم ارکستر شرایط دیگری یافت. خواسته نوازندگان این بود که ترتیب و نظم ارکستر طوری باشد که بینندگان از طرف مقابل دید داشته باشند که به این ترتیب رنگ آمیزی اصوات هم ترکیب بهتری به دست می آورد. به عبارت دیگر، اعضای ارکستر به شکل نیم دایره به دور رهبر ارکستر نظم گرفتند تا علاوه بر اینکه بتوانند حرکت رهبر ارکستر را ببینند، رهبر ارکستر هم بر ارکستر مسلط باشد و هماهنگی اصوات هم به طرز شایسته تری انجام شود: ارکستر به شکل نیم دایره، سمت چپ ویولن I و II، آلتویا ویولا در وسط، ویولنسل و کنتراباس در سمت راست، سازهای بادی در پشت نوازندگان زهی و در پشت نوازندگان زهی و بادی جای وسیعی برای نوازندگان کوبه ای در نظر گرفته شد. (5)
در اروپا با جهت گیری و برنامه ریزی روند موسیقی در آینده، موسیقی پا به مرحله چند صدایی گذاشت و کاملاً با موسیقی های دیگر متفاوت شد. به عبارت دیگر، در اروپا کوشش کردند که از تمام امکانات به دست آمده بهره بگیرند، چنانکه یکی از این امکانات در موسیقی بهره بردن از چند صدایی است. اما چگونگی چند صدایی: آنها به اثبات رساندند که چهار صدا در طبیعت موجود است و ساده ترین شیوه اثبات آن، چهار صدای طبیعی اصوات انسان است: دو صدای زیر و بم اصوات زنان و دو صدای زیر و بم اصوات مردان. بین صدای زن و مرد فاصله صوتی زیادی است که فاصله موسیقایی آن حدود هشت تن (یا صدا) است. چرا که از چهار صدا در موسیقی بهره برده اند، علاوه بر اینکه چهار صدای مختلف با فواصل بسیار زیاد از هم در طبیعت موجود است، در نظر گرفتند که هر صوتی را در جایگاه خود مورد استفاده قرار دهند که در این صورت رنگ آمیزی و تنوع صوتی هم گسترده تر می شود و اما اینکه چگونه به اختلاف اصوات رسیدند: باید به تاریخ گذشته رجعت کرد که چگونه فیثاغورث با محاسبات فیزیکی به جدول اولیه صوتی رسید و چون عمل او ریشه علمی داشت، با پیگیری آن، تا به امروز نتایج عمیق تری در موسیقی کشف کرده اند. چنانچه موسیقی قرن بیستم هم بر اساس تئوری فیثاغورث با محاسبات کامپیوتری شکل جدیدی به دست آورده است. موسیقی یک صدایی برای شنونده راحت تر است. اما اگر دو صدا شود کار شنوایی دو برابر می شود و سه صدا و یا چهار صدا، به سختی آن می افزاید. حال اگر شخصی با این چهار صدا آشنایی نداشته باشد، برای او این اصوات همهمه ایجاد می کند (چنانچه اگر دو و یا سه نفر با هم شروع به صحبت کنند، نتیجه چنین است.) اما در دنیای غرب برای مفهوم شدن یک مطلب کوشش دارند که از بروز خطا جلوگیری کنند. برای مثال، اگر بخواهند یک تابلوی طبیعت را تصویر کنند که شامل رود، حرکت درختان، ابرهاست و بخواهند برخورد آنها را با هم از طریق موسیقی بیان کنند، از اصوات مختلف ممکن در یک ترکیب بهره می گیرند که در این صورت علم هارمونی مطرح می شود. چگونه این اصوات را ترکیب کنند که برای شنونده همهمه ایجاد نکند؟ بحث محاسبه دقیق در ترکیب اصوات است و تحت عنوان هارمونی از آن یاد می شود که خود جایگاه ویژه ای در موسیقی اروپا دارد.
ساده ترین نوع چهار صدایی، موسیقی آواز کرال است. آواز کرال از چهار صدای مختلف تشکیل می شود که نه تنها ایجاد همهمه نمی کند، بلکه آرامشی را هم زمینه سازی می کند و این همان هارمونی اصوات است. قبل از آغاز مبحث سازهای ارکستری، اشاره ای به کرال و کر خواهیم کرد که با شرایط تاریخی آن آشنا شویم.

کرال (Choral لاتین، Cantus Choralis آواز - کر)

در ابتدا باید تذکر داد که تفاوتی بین دو لغت کر و کرال است. ابتدا کرال را تعریف می کنیم و بعد در مورد کر توضیح خواهیم داد. چون کاربرد این دو لغت، دو شرایط مختلفی را داراست. در اولین سال بعد از میلاد گروه کوچکی برای آوازخوانی در کلیسا جمع شدند و شکل کرال به خود گرفتند. حدود سال 600 پاپ گرگور اول با زحمات فراوان به آنچه در گذشته موجود بود، شکل داد و کرال گرگوریان را به نام خود ثبت کرد و امروزه هم در غرب تحت همین عنوان مورد استفاده است. او بسیاری از موسیقی ها را که پراکنده بود، جمع آوری کرد و کرال خود را شکل داد.
در کلیسای پروتستان جمع آوری او را درست ندانستند و به همین دلیل کرال را با شرایط اولیه خود به کار بردند و حتی موضوعات غیر مذهبی را هم در آن گنجاندند. مارتین لوتر (6) که یک شخصیت مذهبی پروتستان بود، این جریان را گسترش داد و از قرن 17 به بعد خالقان اصوات کلیسای پروتستان بیشتر مورد توجه قرار گرفتند. موسیقی مذهبی پروتستان به شکل سنتی کارهای اولیه بود و تقریباً با کارهای گرگوریان در کلیسای کاتولیک مطابقت داشت. اصوات موسیقی آنها متنوع بود و ریتم مشخصی داشت که بعدها این اصوات یک صدایی همراه با آکورد و ریتم مساوی نواخته شدند. ارزش زمانی نت ها غالباً سفید بود. رفرمی که او برای کلیسای پروتستان انجام داد، تا به امروز هم مورد قبول است و کوشش می شود که آنچه در گذشته اتفاق افتاده مجدداً احیا شود. عمل جدیدی که در کلیسای پروتستان انجام شد، جدایی کرال مذهبی و لیدهای غیر مذهبی برای جمع کوچکی در کلیسا بود و همین امر دال بر آن است که کتاب آواز کلیسا است نه یک کتاب کرال.
امروزه کرال می تواند برای موسیقی کلیسا یک عنصر شاهد باشد. بعدها بر تم های کرال کارهای دیگری انجام شد: کرال کانتات، کرال موتت، کرال پیش نواز (7). کرال ها برای فراگیری در کتابی جمع آوری شد که ابتدا جملات کوتاه داشت و در زمان جنرال باس در سال 1524 به شکل چهل صدایی مورد استفاده قرار گرفت. این کتاب برای نسل های بعدی هم جلوه جدیدی داشت، چون دائماً با شرایط روز هم آوا می شد.

کر (Chor یونانی)

کُر در حقیقت به عنوان بخش اصلی تراژدی آواز و رقص در یونان به کار می رفت. در ارتباط با این اشکال، «کُر گفت و گو» شکل گرفت. مأخذ اصلی، موسیقی یک صدایی مانند پسالم و هیمنه است که در کلیسای قرون وسطی به این شکل آواز می خواندند: معمولاً یک شخصیت مذهبی در ابتدا و به تنهایی شروع به خواندن می کرد و کر در مقابل آن جواب می داد و روندی به شکل سؤال و جواب رشد کرد. این تضاد اصوات در عمل به شکل دو کُر تقسیم شد. شروع خوانندگی زن ها در واقع از قرن 18 است. قبل از آن پسر بچه ها پیش از سن بلوغ با صدای زنان خود عهده دار خوانندگی بودند. اما از این زمان به بعد از صدای زن ها استفاده کردند و کر زن ها به طور ترکیبی و درهم به کار برده شد. ابتدا در موسیقی کلیسایی آواز زنان با ترکی دو راهبه انجام شد که اشعار آن برای نیایش نبود. بعد دو دسته کر در مقابل هم قرار گرفتند و کر دوبل نام گرفت. شکوفایی آن از مادریگال، موتت و چند صدایی موسیقی آکاپلا مایه گرفته بود و زمینه ساز کرد شد. کر در انگلیس به طور مشخص تا به امروز حفظ شده است.
در قرن 19 شرایط اجتماعی قدرتی به دست آورد که در فرم جدید آواز کر تأثیر داشت و آکادمی آواز، شرایط لید، انجمن های آواز و کر مردان تأسیس شدند. از آن گذشته کر همراه با ساز هم در اوراتوریم، پاسیون کانتات و... به کار گرفته شد.
با توضیحات داده شده، کر وجه اشتراکی با کرال داشت، اما اَشکال خاصی هم در ارتباط کر، به طور اخص برای کر به کار رفت: سه سیم پیانو با یک صدا کر نام گرفت (سیم corda هم گفته می شود)، همچنان این واژه برای گروهی از سازها مثل بلوک فلوت، ماندولین، ویولن و غیره هم استفاده می شود. در ایران به ساز بادی برنجی هورن هم کر می گویند که از همین مسئله نشئت می گیرد.
لغت chorus با مفهوم کر در موسیقی جاز هم به کار گرفته شد طوری که تم های یک گروه ملودی جابه جا شوند.

پی نوشت ها :

1. H. Buelow
2. هر دو از شهرهای آلمان هستند
3. L. Stokowski
4. A. Toscanini
5. موسیقی ابتدا به شکل یک صدایی در اروپا مطرح شد که در مبحث گذشته «موسیقی یک صدایی» ارکستر را تحلیل کردیم (موسیقی امروز ایران یک صدایی است، با توجه به این که تعداد زیادی نوازنده با اشکال مختلف و اصوات کاملاً متضاد، در کنار هم نوازندگی می کند، اما همه ی سازها (یا خواننده) یک صدا تولید می کنند، به عبارت دیگر، هم صدا می نوازند جالب توجه است که غیر از کشورهای اروپایی، احتمالاً موسیقی کل جهان، دارای همین شرایط است.)
6. Martin Lutter
7. پیش نواز: شاید که ناآشنا باشد، اما اگر اپرایی دیده باشیم و یا توجه داشته باشیم، ابتدا موسیقی متن اپرا را می نوازد و بعد اپرا شروع می شود، تحت عنوان پیش نوا یا پیش خوان

منبع : زندباف، حسن، (1387)، تاریخ و فرهنگ موسیقی جهان، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، مرکز موسیقی، چاپ اول1388.